• وبلاگ : تنها و خسته
  • يادداشت : گلايه من از او ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    در شهر عشق قدم ميزدم گذرم افتاد به قبرستان عاشقان خيلي تعجب کردم تا چشم کارمي کرد قبر بود پيش خودم گفتم يعني اين قدر قلب شکسته وجود داره؟

    يه دفعه متوجه قلبي شدم که تازه خاک شده بود جلو رفتم برگهاي روي قبر را کنار زدم که براش دعا کنم واي چي ميديدم؟؟؟؟؟

    باورم نميشه اون قلبه همون کسيه که ....... چند سال پيش دل منو شکسته بود!!